حاشیه نویسی بر راه پیمایی ضد ترور در آنکارا
۱- مری شلی در قرن هجده داستانی نوشت به نام فرانکشتاین. فرانکشتاین برای اثبات یک ایده ی پزشکی عضوهای مختلف اجساد را از گورها بیرون کشید و سرهم بندی کرد تا از آن انسانی زنده و کامل بسازد. اما یک خطای محاسباتی از این موجود سرهم بندی شده هیولایی ترسناک و غیر قابل مهار بیرون آورد که همه را و حتی خود فرانکشتاین را هم تهدید می کرد. اکنون حکمران خاورمیانه ای را می توان نمود عینی هیولای فرانکشتاین به حساب آورد. هیولایی با اعضای شریرترین مردگان تاریخ. با دستهای فراعته و پاهای جلادان عثمانی و مقعد کاهنان سهندرین و قلب تاتار و کله ی هر انسان نوعی. اما فرانکشتاین کیست؟
۲- خاورمیانه را غربی ها ساختند. خاورمیانه اساسا عنوانی برای تبیین کردن یک محدوده ی سیاسی است به جهت خلاصه کردن مجموعه ی مناطق نفتی در نقشه ها و طرح ریزی غربی ها. ساده لوحانه و ناجوانمردانه است که مسئولیت فاجعه های این عصر را صرفا به گردن اختگی شعور و نادانی انسان خاورمیانه ای بدانیم. چندان هم ساده و آسان نمی توان از زنجیره ی وقایع هدفمندی گذشت تا منطقه ای که گهواره ی تمدن بود را به گورستانش بدل کرد. اما سعادت بشری در این است که انسان توانایی کنترل همه چیز را ندارد. حتی جنگل سوخته هم دوباره جوانه می زند.
۳- همه ی اعتراضات در کشورهای خاورمیانه از ۲۰۰۹تا به اکنون یک سلسله مراتب را طی کرده است. جبهه ی آغازین و ابتدایی اعتراضات محصول رنج واقعی و خواسته های به حق مردم بوده که به سرعت جریانهای بنیادگرا پوشش اش می دهند و رسانه های غربی به پشتوانه ی همین نفوذ، نوزاد رهایی بخش این اعتراضات را از نطفه خفه می کنند و بعد از آن هیولای دولت به صحنه می آید تا خیابان بی خون نماند. حالا نوبت شرکتهای واسطه ی فروش تسلیحات است که با قراردادهای سفید امضا با اولین پرواز به مقصد مقدسشان بیایند و سرآخر چنان ویرانه ای بماند که همان جبهه ی آغازین و ابتدایی اعتراضات خواب روزهای خوش دوران استبداد را ببیند. مردم افغانستان، عراق،لیبی، سوریه و حتی مصر چنین روزگاری دارند.
۴۴- هیولای فرانکشتاین در ترکیه، سازوکارش تهاجمی است. او می خواهد نمایش را به تنهایی اجرا کند. او امکانات و کارکردهای شرورانه ی دولت به معنای غربی اش را می شناسد و همرمان خون استبداد آسیایی در رگهایش می گردد. دستهای آلمانی، پاهای انگلیسی، مقعد آمریکایی و قلب عثمانی. او خوشحال است که صدام یا قذافی نیست. اما از بخت بدش مخالفان او هم خُرده پرولترهای ساده لوح و بی ارده نیستند که جوهره و متن حقیقی اعتراضاتشان را به بنیادگراها یا ناسیونالیستها بفروشند. همیشه برای خواباندن یک شر به شری بزرگتر نیازمندیم. همانطور که هیولای فرانکشتاین را بایستی فرانکشتاین نابود میکرد. همانطور که دولت بوش صدام را کشت و اوباما بن لادن را. اما در مورد اردوغان اوضاع دارد به راه دیگری می رود. به راهی مطلوب تر.
۵۵- در عکس پایین واضح ترین نوشته ای که می توان خواند این دو کلمه است: “دولت قاتل” . نزدیک به صد نفر از معترضان در آنکارا، درمیانه ی هلهله و رقص برای صلح و آشتی جان باختند و چند ساعت بعد رود معترضان در استانبول فریاد زدند: ” ما قاتلان را می شناسیم” اما حرفی از انتقام نزدند . همزمان هم حزب (پ.ک.ک ) اعلام آتش بس یکطرفه کرد تا آنچه که دولت قاتل می خواهد به دست نیاید. در میان لگدپراکنی های دولتهای قاتل خاورمیانه و توحش بنیادگراها آیا این راه سوم خاورمیانه نیست؟
عکس ِ مربوط به تظاهرات آنکارا علیه بمبگذاری در کمپینِ انتخاباتی ه.د.پ