⇓نسخه صوتی شعر⇓
همچنان بر گلویم زخمی است
نه آینه میبیندش
نه چشمهای مُسلّح
نه تو ای معشوق بی خبر!
همچنان در سینهام دعایی است
نه آب یارای شنیدنش را دارد
نه تارِ کم جانِ آفتابِ صبح گاه
نه تو ای پروردگار بیخبر!
من کنارهام کناره
کناره یعنی وحشت در کُنج خانهای اجارهای
کناره یعنی زمزمهی چیزی در ظلمات جادهای خلوت
کناره یعنی شیون با تنها یک قطره اشک
کناره یعنی نامی خط خورده در لیست کارخانهای
اکنون در شلواری زانو زده
اشارهی سرخ این قرنام
که با ناخن بر دیوار مستراحی
شُعار رهایی را مینویسم.
اکنون؛ در ژرفای تاریکِ خلوتگاههای نیمهشب
با دو دستِ آویخته در جیبهای خلوت
در لابهلای استفراغ و قهقهه
آن سرودِ قدیمی که بر لبِ شهیدان بود را میخوانم
تا باور کنید همچنان انسانی باقی مانده که آواز میخواند
همچنان انسانی باقی مانده که به رهایی ایمان دارد
همچنان اندامهای مست و خستهاش یارای رقصیدن است
از پلیسها نمیترسد،
از گرسنگی نمیترسد،
از جیبهای خالیاش نمیترسد،
در سوزِ سرمای سخت و استخوان شکن ِ زمستانها ،
جُثه لاغرش را با دویدن گرم میکند،
یا از ترس آوارهگی وطنش را در آغوش نمیگیرد.
من فرزند زمینام
زمین آن گورستانهای مخروبهای که بر سنگِ قَبرهایش ردّی از نام هیچکس نیست
زمین آن ماهیگیرهای خستهای که آنقدر بختیار نبودند تا بر تخت بیمارستانی بمیرند
زمین آن کودکانی که در پدرهایشان دنبال مرد والایی میگشتند
اما سرانجام مقروضِ بازندهای یافتند
زمین آن جوانهایی که در خروش آهنگِ یک جشن
از لباسهای کهنهشان شرمگین
اما به جای پنهان ماندن
قلبشان را به جنون رقص بخشیدند
زمین آن کولیهایی که در کفِ دستِ عابرانِ ترسیده
دنبال خط گمشدهی رستگاری میگشتند
اما نمی یافتند
نمی یافتند
نمی یابند.
من فرزند زمینام
زمین آن تن فروشی که بر تاق پنجرهی اتاق تاریکش
عکس قدیمی خانوادهای است
که در آن
دخترکی در آغوش پدرش
به پرواز پرندهای در اعماق آسمان چشم دوخته است
اکنون دوباره نگاهم کن!
می شناسیام؟
منم ارمیای نبی!
و همچنان بر گلویم زخمی است
که نه آینه میبیندش
نه چشمهای مُسلّح
نه تو ای معشوق بی خبر!
و همچنان در سینه ام دعایی است
که نه آب یارای شنیدنش را دارد
نه تار کم جان آفتاب صبح گاه
نه تو ای پروردگار بی خبر!
آیا از اعمالشان شرمگین بودند؟
نه آنها شرمگین نمی شوند
حتی نمی دانند سرخ شدن از شرم چگونه است
عهد عتیق.کتاب ارمیای نبی.۶:۱۵
Are they ashamed of their detestable conduct
No, they have no shame at all
they do not even know how to blush
bible.Jeremiah. 6:15